فراز هامون



عباس نورزائی

طی سال‌های اخیر شاهد حضور استانداران متعددی در استان سیستان و بلوچستان، استانی که همواره آخرین رتبه‌ی توسعه‌یافتگی کشور را یدک کشیده، بوده‌ایم. استاندارانی با خصوصیات مختلف، فرتوت، سیّاس، جنگی، حرّاف، حزبی محض، معلم‌منش، هوادار استخر، دوبه‌هم‌زن، کارگاهی، تشنه‌ی امیرکبیرشدن، خرمگس معرکه و القصه انواع و اقسام صفات مثبت و منفی که بر یک مدیر ی مترتب است.

نسبت به دوتای آخری که یکی بسیار حرف می‌زد و ایده‌های متنوعی که می‌شنید و می‌خواند بلافاصله بر زبان می‌راند و برای جامعه، توقع ایجاد می‌کرد و مردم را در حسرت اجرای آن‌ها می‌گذاشت، این یکی یعنی مهندس موهبتی، از ویژگی‌های مثبت فراوانی برخوردار است.

گرچه ایشان در ابعاد مختلف کاری دارای عمل‌کردی عمل‌گرا می‌باشد، اما در این نوشتار فقط به یک موضوع یعنی «توسعه‌ی صنایع گوشت» در استان می‌پردازم:

مدت‌ها است در رابطه با وجود ظرفیتی عظیم و منحصربه‌فرد در این استان و سرمایه‌گذاریِ صورت‌گرفته، قلم زده‌ام، در رسانه‌ها منعکس و گاه به حسب وظیفه‌ی دولتی یا اخیراً در بخش خصوصی مستقیماً خطاب به مسئولین مربوطه نوشته و یا حضوری توضیح داده‌ام، اما طی سال 1397 با شخصیتی روبرو شدیم که در استانداری، این ظرفیت را ادراک کرد و برای آن حسابی ارزشی باز کرد و بر تسهیل و مناسب‌سازی بستر آن پای‌کوبید و ابرام داشت و او موهبتی، استاندار جوان، فعال و با نگاه بلند و عمل‌گرای سیستان و بلوچستان است.

همواره با پیگیری‌هایی که قبلاً انجام می‌شد، مراحلی از یک فرآیند طی می‌شد و بعد سر اصلی این رشته به استانداری ختم می‌شد و در همان جا بدون اقدام، بدون نتیجه، خاتمه می‌یافت.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

گرچه مدیران نمی‌توانند به همه‌ی مسائل یک استان و یا حوزه‌ی تحت اقدام خود، اشراف داشته باشند ولی وم استفاده از اتاق‌های فکر و کارشناسان مشاور موضوعی، برای این دسته از مدیران، مبرهن است.

در صفحه‌ی اینستاگرام برادرم جناب آقای محمود کردستانی، مدیر صدا و سیمای مرکز زاهدان، اظهار نظری عجیب خواندم که در این یادداشت اندکی به آن می‌پردازم:

«خدا رو شکر در افغانستان باران آمد و آب به سیستان رسید. اما با همه‌ی تشنگی‌های سیستان آمادگی استفاده و بهره‌برداری از این نعمت الهی را نداریم!!! آقایون مجبورن اجازه ندن تمام این آب وارد کشور و سیستان بشه! جرأت نمی‌کنن دریچه‌ها رو کامل باز کنن، این درد نیست؟! »

بسیار خوب، به‌نظر می‌رسد ایشان از سر دلسوزی چون فراوان آحاد جامعه که در فضای مجازی مطلب می‌نویسند و اظهار نظر میکنند، برداشت خودش از مدیریت سیلاب را این‌چنین ادراک کرده‌اند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

رویکردها ناشی از اعتقادات و ارزش‌های یک ملت و یا سازمان به‌شمار می‌آیند. اینکه به روستا و کشاورزان به عنوان یک بنگاه اقتصادی صرف نگاه شود یا روستا را به عنوان یک مرکز زندگی تعدادی انسان و کشاورزان را نیز به عنوان انسان ببینیم، آن نکته‌ی مورد نظر من در این یادداشت است.

برهمین محور، در آن سال‌های پر از اخلاص جهادسازندگی، یکی از مباحثی که با فردی از مدیران بودجه در همین استان داشتم، نشأت‌گرفته از همین نوع نگاه بود.

من اصرار داشتم به روستایی در نیکشهر که جمعیت مناسبی داشت، درحد معیشتی نیز منابع کشاورزی دراختیارشان بود، باید برقر‌سانی کرد و آن مدیر سنتی بر عدم توجیه اقتصادی و نامتوازن بودن «هزینه و منفعت صرفاً اقتصادی» آن مُصِر بود.

اینکه تعدادی انسان در یک جایی سال‌ها زندگی کرده‌اند که ولو اقتصادی نبوده است را، در حکومتی چون جمهوری اسلامی که محور همه‌ی تلاش‌ها، انسانیت انسان است، نمی‌توان نادیده گرفت.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

سال ۱۳۶۴ فرماندار وقت زابل، برای من حکمی صادر کرد و مرا «مسئول ستاد سیل زابل» خواند. محل استقرار ما در ساختمان قدیمی فرمانداری که قبلاً بخشی از کنسولگری روسیه بود، قرار داشت. روبرو، سمت راستِ درب ورودیِ اتاقی که بدین منظور اختصاص یافته بود، تابلویی زده بودند که روی آن نوشته شده بود: «ستاد سیل»

یک روز این تابلو به زمین افتاده بود و یکی از دوستان، آن را به دفترم آورد و گفت این تابلوی دفتر ستاد سیل است و من دیدم رویش نوشته «ستاد بحران خشک‌سالی» و بلافاصله گفتم: «این مال ستاد سیل نیست.»

خلاصه کنم، در طرف دیگر همین تابلو نوشته شده بود: «ستاد سیل» و برای صرفه‌جویی از همین یک تابلو و همین یک اتاق، برای بحران‌های معمول زابل استفاده می‌شد.

در اوج خشک‌سالی‌ها که به زعم خیلی‌ها دیگر امیدی برای بقای سیستان نبود، امروز ما اخباری داریم که سیلابی عظیم وارد سیستان شده است.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

مظلوم‌ترین قشر از جامعه‌ی ما، روستائیان و کشاورزان هستند و انقلاب اسلامی ما، برای سامان‌دادن به وضع آنها بزرگ‌ترین برنامه‌ی توسعه‌ی ‌روستایی را در بُعد عمران روستایی به وسیله‌ی نهاد ابتکاری حضرت امام خمینی(ره) به اجرا درآورد.

نهادی که از بزرگ‌ترین سرمایه‌ی انسانیِ انقلابی و مؤمن برخوردار بود و کارنامه‌ی وزینی از خود از سازندگی روستاها، بردن پیام انقلاب به روستاها و در قلوب روستائیان، ایفای نقش سومین رکن از دفاع مقدس در قالب مهندسی رزمی و کسب مدال افتخار «سنگرسازان بی‌سنگر»، به‌جا گذاشته است.

با اداغام وزارت جهادسازندگی و وزارت کشاورزی، وزارت جدیدی با عنوان «جهادکشاورزی» شکل گرفت و مأموریت یافت تا آن رسالت ترسیم‌شده توسط معمار انقلاب را استمرار بخشد.

اگر چند روز هم‌گام با جهادگران جهادکشاورزی باشی و به مزارع، باغات، دامداری‌ها، مناطق عشایری، دریاها، جنگل‌ها و مراتع و حوزه‌های آبخیز روانه شوی، درخواهی یافت که چه عرصه‌ی وسیعی پیش روی این دلدادگان امام و رهبری و اسلام ناب محمدی قرار دارد.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

روزها، ماه‌ها و سال‌ها یکی پس از دیگری سپری می‌شوند. در مقاطع مختلف زمانی، طرزتفکرها، بینش‌ها، وجهه‌نظرهای مختلف و گاه متناقضی در بین اقشار مختلف جامعه حکم می‌راند.

چهل سال پیش، در فضای انقلابی حاکم بر جامعه، جوانان افکارشان با مسائلی درگیر بود که جوانان امروز بعد از چهل سال شاید به سختی بتوانند آن را مجسم یا ادراک نمایند، بنابراین تصمیم گرفتم این یادداشت را اختصاص بدهم به هوای چهل سال پیش جوانان در ایرانِ درشرف اسلامی‌شدن و اندکی بعد از اسلامی‌شدن.

در دوران مبارزات انقلابی، شعارهای مختلفی در راه‌پیمایی‌ها، دیوارنویسی‌ها، زیر شکنجه‌ها و گاه در حین سخنرانی‌های انقلابی داده می‌شد که یکی از آنها بدین مضمون بود: «لحظه به لحظه گویم/ زیر شکنجه گویم/ یا مرگ یا خمینی»

یکی از رسانه‌های آن دوران، دستگاه ضبط‌صوت بود که باید نوارهایی که کاست نامیده می‌شد در گردونه‌ی آن می‌گذاشتی و صدا را از بلندگوی دستگاه گوش می‌دادی. سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی(ره)، در قالب این نوارها، بین انقلابیون دست به دست می شد و قاعدتاً دستگیرشدن با این نوارها همانا و شکنجه شدن و در زندان‌های ی آب‌خنک نوشیدن همانا. از جمله‌ی این نوارها، نوارهای سخنرانی غرّایی که فخرالدین حجازی و شهید هاشمی‌نژاد داشتند، بود

ادامه مطلب

عباس نورزائی

۲۲ بهمن ۱۳۵۷، قله‌ی یکی از آرزوهای مردمی دین‌باور بود که «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را برای سرنوشت بهینه‌ی خود، هدف‌گذاری کرده بودند.

آنان در همان بحبوحه، با گریختن جرثومه‌ی طغیان، ظلم، فساد و حرث نسل، یعنی شاه، شعاری را که نشأت از شعوری عمیق داشت بر زبان راندند و پای آن ایستادند که «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید».

خیلی‌ها فکر می کردند دیو(شاه) رفت و فرشته(امام) آمد و در نتیجه، کار را تمام‌شده فرض کردند. اما به باوری اصیل، این شعارهای پرشعور، مفهومی دائمی دارند.

کلام «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » نیز به  پیوستگی و تداوم خط درگیری حق و باطل در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها اشاره دارد. عاشورا و کربلا، یکی از بارزترین حلقه‏‌های این زنجیره‌ی طولانی است. همیشه ‏حق و باطل رودرروی هم هستند و انسان‌های آزاده، وظیفه‌ی پاسداری از حق و پیکار با باطل را بر عهده دارند و بی‏‌تفاوت گذشتن از کنار صحنه‌ی حق و باطل، بی‏‌دینی است.

دیوها در درا‌ی تاریخ، حضور و وجود دارند و می‌بایست انسان، پیوسته آنها را از زندگی خود زُدایش کند و فرشته‌صفتانی از نوع خود را بر مسند امور برگمارد.

شاهان رفتند، صدام، بنی‌صدر، جریان منافقین، لیبرال‌ها، فتنه‌گران، انحرافیون، مفسدین اقتصادی، هم‌جنس‌بازان و شیطان‌پرستان، دواعش و هزاران شیطانک دیگر در همواره‌ی تاریخ، به اشکال و آرایش و پیرایش مختلف، بروز و ظهور یافتند، می‌یابند و خواهند یافت.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

 

گلستان، لرستان و خوزستان، هر سه «ستان» دارند و همواره زاینده‌رود، کارون و هیرمند، از نظر آبی، «هم‌رژیم» بوده‌اند. این بار هیرمند با چهار دشت‌مال[1] ، مدیران بحران استان را نرمش داد و گرم کرد، اما در بین همین دشت‌مال‌ها هم یکی قلب مدیران یادشده را به لحاظ آستانه‌ی خطر، به تپش انداخت.          

سیل پنجم سیستان، با دبی نسبتاً مناسب ولی مُزمن هم‌چنان ادامه دارد، اما مطلعیم که ارتفاع برف در حوزه‌های آب‌خیز سرشاخه‌های هیرمند، حائز توجه می‌باشد و با گرم شدن هوا، این ظرفیت برفی، یک کاتالیزور برای سرعت بخشیدن ذوب و جریان یافتنِ به‌یک‌باره نیاز دارد. 

       
ادامه مطلب

عباس نورزائی

طی سال‌های اخیر شاهد حضور استانداران متعددی در استان سیستان و بلوچستان، استانی که همواره آخرین رتبه‌ی توسعه‌یافتگی کشور را یدک کشیده، بوده‌ایم. استاندارانی با خصوصیات مختلف، فرتوت، سیّاس، جنگی، حرّاف، حزبی محض، معلم‌منش، هوادار استخر، دوبه‌هم‌زن، کارگاهی، تشنه‌ی امیرکبیرشدن، خرمگس معرکه و القصه انواع و اقسام صفات مثبت و منفی که بر یک مدیر ی مترتب است.

نسبت به دوتای آخری که یکی بسیار حرف می‌زد و ایده‌های متنوعی که می‌شنید و می‌خواند بلافاصله بر زبان می‌راند و برای جامعه، توقع ایجاد می‌کرد و مردم را در حسرت اجرای آن‌ها می‌گذاشت، این یکی یعنی مهندس موهبتی، از ویژگی‌های مثبت فراوانی برخوردار است.

گرچه ایشان در ابعاد مختلف کاری دارای عمل‌کردی عمل‌گرا می‌باشد، اما در این نوشتار فقط به یک موضوع یعنی «توسعه‌ی صنایع گوشت» در استان می‌پردازم:

مدت‌ها است در رابطه با وجود ظرفیتی عظیم و منحصربه‌فرد در این استان و سرمایه‌گذاریِ صورت‌گرفته، قلم زده‌ام، در رسانه‌ها منعکس و گاه به حسب وظیفه‌ی دولتی یا اخیراً در بخش خصوصی مستقیماً خطاب به مسئولین مربوطه نوشته و یا حضوری توضیح داده‌ام، اما طی سال 1397 با شخصیتی روبرو شدیم که در استانداری، این ظرفیت را ادراک کرد و برای آن حسابی ارزشی باز کرد و بر تسهیل و مناسب‌سازی بستر آن پای‌کوبید و ابرام داشت و او موهبتی، استاندار جوان، فعال و با نگاه بلند و عمل‌گرای سیستان و بلوچستان است.

همواره با پیگیری‌هایی که قبلاً انجام می‌شد، مراحلی از یک فرآیند طی می‌شد و بعد سر اصلی این رشته به استانداری ختم می‌شد و در همان جا بدون اقدام، بدون نتیجه، خاتمه می‌یافت.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

کسی که غرق شده است، کفی را کوهی می‌پندارد و براین انگاره، بر آن دست می‌برد و بیش‌تر غرق می‌شود.

در اوج یأس و ناامیدی ناشی از حکومت خشک‌سالی در سیستان، طرحی بر زبان‌ها و نوشته‌ها زرق و برق یافت و عده‌ای با انگیزه‌های متنوع بر طبل اجرای آن کوفتند و اعتباری را صرف آن کردند.

کاری به گفته‌های دیگران و نوشته‌های آنها و مواضع جناحی و طایفه‌ای آنها ندارم، آنچه خود از نزدیک و از منابع دست اندرکار شنیده‌ام و تحلیل خودم است، برای اطلاع کارشناسان و مردم عزیز عرض می‌کنم:

تئوری استفاده از آب‌های ژرف در وزارت نیرو و بین صاحب نظران و دانش‌مندان آب موافقین و مخالفین فراوانی دارد. در حالی که اندیش‌مندان وزارت نیرو جزو مخالفین این طرح بودند، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اسلامی ایران، با نیت خیرخواهانه و ماهیت پژوهشی، این کار را با ضرب‌الاجل در سیستان و در نقطه‌ای مطالعه نشده، آغاز کردند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

لب به خاک سیستان که گذاشت، دومتر بالاتر از لبه‌ی رودخانه بود، زمین‌های منطقه‌ی چوتو تا محمدشاه‌کرم و سپس در ادامه، همه‌ی روستاهای حدفاصل جاده‌ی زهک- زابل تا شن‌زار بی‌بی‌دوست را درنوردید، بنجار را تخریب کرد و از ادیره به دریاچه‌ی هامون هدایت شد. خواب از چشم ساکنین شهر زابل ربود.

شهر زابل، از نظر توپوگرافیکی در چاله‌ای واقع شده است که از همه طرف در معرض خطر سیل‌بردگی قرار دارد. به همین دلیل برای سرریز جمعیت وانتقال آن، شهرجدید رامشار طراحی شد که به دلیل استقرار خشک‌سالی، این بیست سال از عمرش گذشت و سکنه‌ای به خود ندید.

در جهادسازندگی سیستان مسئولیت عملیات هدایت سیلاب و تخلیه‌ی روستاها با ۱۷۰ دستگاه کمپرسیِ به ارث رسیده از غنایم جزیره‌ی فاو، به عهده‌ی من و تیم جهادی‌مان بود.

شرایط رعب‌آوری در سیستان حاکم بود. سیلاب در نقاطی وارد مزارع خوشه‌داده‌ی گندم شده بود و روستاها را یکی پس از دیگری درمی‌نوردید. وقتی وارد روستا می‌شد، خانه‌های کاهگلی را ذوب می‌کرد، صدای مهیبی از ترکیدن گنبد خانه‌ها به گوش می‌رسید، کوپ‌کوپ تخریب، گوش سیستانیان را کر کرده بود و مردمی که قیمتی‌ترین اشیاء زندگی خود را برگرفته بر کمپرسی‌های امدادی ما سوار و به نقاط امن هدایت می‌شدند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

همواره در محیط‌های دانشگاهی، القاء می‌شد که اروپا و به‌ویژه آمریکا جزو سرزمین‌ها و نظام‌های آرمانی ی، اجتماعی و فرهنگی هستند.

از ظاهر زندگی‌شان که بگذریم که در زرق و برق مادیات غرق و در توزیع درآمد یعنی عدالت اجتماعی کُمیت‌شان لنگ است، الآن پنجاه سال است که من با عقل خودم به عملکردشان نگاه می‌کنم، هنوز با توده‌ی گردویی شکل خودم درگیرم که به کدام ویژگی این کشورها، اعتماد کنم و کدامیک بارز است؟

در قصه‌های قدیمی سیستان که مادربزرگم تعریف می‌کرد و معروف به «آسوکه نیکی و بدی» بود، همواره از دیوها یاد می‌کرد و می‌گفت: «ننه لبظ دیو چپِه یه»، یعنی هرچه دیوها به زبان می‌آورند، عکس آن درست است، البته دیو سریال کلاه قرمزی هم همین‌طور طراحی شده است.

ما رسیدیم به اینکه شاه، طاغوت، ستم‌گر، عیاش، فاسد است، آمریکا از او حمایت کرد.

ما بی‌نهایت جنایات یک قوم خودخوانده‌ی یهودی را در فلسطین اشغالی چند دهه است به وضوح می‌بینیم، آمریکا آن را مدینه‌ی فاضله‌ی دنیا معرفی می‌کند.

ما صدام را م دانسته، هشت سال در مقابل او و تمام حامیانش به سرکردگی آمریکا دفاع جانانه کردیم، او بعد از هار شدنش و افتادن به جان خود آمریکا، از ترس خود، با او مقابله کرد.

جانیان دیگری که حب جاه و ریاست بر مردم داشتند با عنوان جعلی مجاهد، شما بخوانید منافق، چون گرگ گرسنه مردم ما را تکه پاره کردند و به صدام پناه بردند و عِرض نداشته‌ی خود را به او و اربابش آمریکا فروختند و جنایت کردند و به حرث نسل و آدم‌کشی پرداختند و می‌پردازند، آمریکا آنها را تروریست ندانست.

داعش را به عنوان بارزترین گروه تروریستی با تاریخ جدیدی در جنایت، روش‌های آدم‌کشی و رذیلانه‌ترین ترفندهای مقابله با مسلمین خلق کرد، اما با قدرت الهی سپاه پاسداران، محو شد.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

زمستان سال ۱۳۶۲ طوفانی سهمگین از عصر یک روز سرد، شروع به وزیدن کرد، آن شب زوزه های وحشت مرا تا صبح بیدار نگه داشت و دائماً به مردم روستاها و به ویژه تختک ها که در دل دریا جا داشتند و امکانات لازم برای گرم نگهداشتن خود نداشتند، می اندیشیدم.

صبح زود سراغ مزدا ۱۰۰۰ رفتم، با آفتابه مقداری آب جوش داخل رادیاتورش ریختم و استارت زدم، ظاهراً قبل از من، سرما کارش را کرده بود.

چفیه را برداشتم، دور سرم آنچنان که فقط چشمهایم دیده می شد پیچیدم و از خانه بیرون زدم، در هوای سرد و طوفانی، کنار خیابان منتظر ماشین بودم، پشت وانت تویوتایی سوار شدم و خودم را به جهادسازندگی رساندم.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

در سال ۱۲۷۵ هـ.ش سیلاب بزرگی باعث شد تا رودخانه‌ی پریان مشترک، مجرای بزرگ و جدیدی به نام پریان‌داخلی ایجاد کند و بخش وسیعی از زمین‌های کشاورزی را متأثر سازد و بعدها با وقوع خشک‌سالی‌ها، این مجرا، به عنوان تونل باد عمل کرده و بادکندهای ایجاد شده، باعث هجوم شن‌های روان شود و روستاهای آباد و وسیعی که معروف به «شش‌ده» بود، طعمه‌ی خود نماید، با رشد گیاهان مرتعی و درخت‌چه‌های گز، به‌هنگام ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع کشور، با تعریف «جنگل و مرتع»، هم‌خوانی پیدا کرد و در نتیجه، به‌هنگام ممیزی، این اراضی ملی اعلام شد و از ید کشاورزان و مالکین آنها خارج گردید که حدوداً سطحی نزدیک به هشت هزار هکتار را شامل می‌شود.

پریان داخلی، حالا به عنوان یک رودخانه‌ی جدید بخشی از زمین‌های کشاورزی را نیز آبیاری می‌کند، به همین منظور، در ادامه‌ی آن، نهر بزرگی به نام «ملکی» از آن منشعب گردید و ادامه‌ی پریان داخلی به نیاتک، معروف شد.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

به استناد گزارش هواشناسی، از امروز وزش باد در استان پیش‌بینی شده است. جهت وزش باد، به‌گونه‌ای است که برخلاف جهت جریان سیلاب، به‌ویژه در منطقه‌ی سیل‌زده‌ی نیاتک می‌وزد. این امر باعث می‌شود تا امواج ایجاد شده، دیواره‌های سیل‌بند را به سمت شهرهای بنجار، زابل، فرودگاه زابل و روستاهای با تراکم بالای جمعیتی در مسیر، مورد فرسایش قرار دهد

از سویی نوید بارش‌های شدیدی در حوزه‌ی آب‌خیز هیرمند و سایر رودخانه‌های سرپنجه، داده شده است، بنابراین احتمال افزایش حجم سیلاب در روزهای آینده می‌رود.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

 

من رام هستم در کف مردان بی‌باک            نی مردم سیلی‌خور هر خار و خاشاک

در پنجه‌ات بفشار دست تیشه‌ات را              همراه کن با این توان، اندیشه‌ات را

بار دیگر همهمه‌ی کبود آب، در اوج ناامیدی سیستانیان، امید برای ماندن و ساختن این دیار اهورایی را زنده کرد. هیرمند خروشان، لب بر صورت زیبای دشت و بستر هامون گذاشت. با به‌سر آمدن فراق بیست ساله، آرام گرفت و مخملی سبز برتن محبوبش گستراند. چهره‌های غمگین، از هم شکفت، در هر کوی و برزن، بساط شادباش و شکرگذاری برپا شد.

سیلاب، روز به روز افزایش یافت، رودخانه‌‌ها را توان کشش این حجم سیلاب نبود، قامت خاکی سیلبند خمید، خانه‌ها در پیش پای سیلاب سرکش، قد خم کرد و شانه‌های مردان تیشه و داس و سنبله‌ی گندم، مردان دشت و روستا، در زیربار حادثه‌ای دیگر خمید. آن دست‌هایی که بذر نیکی می‌کاشت و خرمن‌خرمن راستی و راست‌کرداری درو می‌کرد، اینک به آستان خدای مهرورز به‌دعا بلند است. تداوم سیلاب، معدودی از این مردم صبور و بلندهمت را به دریغ ویرانی خانه و مزرعه مبتلا کرد.

چندی قبل، برای انبساط خاطر پدر، او را به جریکه بردم، ولوله‌ای بود، توگویی مراسم جشنی بزرگ برپا است، پیر و جوان، زن و مرد، سیستانی و غیرسیستانی برای بیعت با آب، به دیدار آن آمده بودند، در سدزهک، سدسیستان، پل‌نهراب، پل‌قرآن، کوه‌خواجه، چاه‌نیمه، کنار انهار و کانال ها، در یک کلام در جای‌جای این سرزمین، شوری به‌پا بود.

اینجا رنگین‌کمان انسانیت را دیدم، همه‌ی اقشار به‌یاری آمده‌اند، مردمی که شیعه و سنی‌شان درهم آمیخته بودند، دولت‌مردانی که دست در ‌دست نظامیان ارتشی، سپاهی و بسیجی، با همه‌ی امکانات در کنار هم هستند و در آزمون درس اخوت و نوع‌دستی، سر از پای نمی‌شناسند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

اینکه تا کنون با کمترین خسارت مالی و بدون خسارت جانی، حجمی عظیم از سیلاب را مدیریت کرده اید، یک موفقیت است. در چنین شرایطی نق زدن های فراوانی به خصوص با وجود میلیون ها رسانه در دستان مردم اعم از خودی و غیرخودی، طبیعی است.

بشنوید، اما بهگزینی کنید و بهترین هایشان را بپذیرید و به برنامه های اقدام و عمل خود بهبود بخشیده با تأنی و صبر، اما با توکل بر خدای لایزال به مهار سیلاب بپردازید.

شرایط، فوق بحرانی است. در این شرایط، ذره ای از تجارب اندوخته را به عنوان یک سیستانی به مدیران محترم بحران، گوشزد می کنم:

مردم را دعوت به آرامش، همکاری و خویشتنداری کنید، همه ی رسانه ها را بکار بگیرید، جای روابط عمومی ستاد بحران را که صدای واحدی از آن به گوش برسد، خالی می بینم.

- دادستان سیستان، اخطارهای حالت فاجعه را تنظیم و با قدرت خطاب به کسانی که در انجام وظایف شان، اهمال می کنند، افرادی که سرقت می کنند، کسانی که به نحوی عامداً دست به تخریب بندها و ابنیه ها می زنند، اعلان نماید و قاضی مشخصی را بدین منظور بگمارند.

- بسیج مستضعفین، در قالب دسته هایی مردمی که می توانند با امکاناتی چون تراکتور، قایق، کمپرسی، خودروهای وانت، بیل مکانیکی، لودر، بلدوزر و از این قبیل به کمک بیایند، سازماندهی کند و در نقاط مختلف رودخانه ها، کانال ها و انهار، برای واکنش سریع، بگمارند.

ادامه مطلب

 عباس نورزائی

در سال ۱۳۷۰ سیلاب معروف به نوح‌کَلو وارد سیستان شد. نقاط متعددی را به زیر آب برد. نزدیک به ۱۲۰۰۰ خانوار بی‌خانمان شدند، تعدادی کشته و زیرساخت‌های عمومی مثل جاده‌ها، پل‌ها، تأسیسات آب‌رسانی، برق‌رسانی، مدارس، ساختمان‌ خانه‌های بهداشت، اراضی زراعی مردم و . دچار خسران بزرگی شد.

در این سال:

۱ - سیل‌بند مرزی از کهک، چوتو، شاهگل، میلک تا مرز خشکی ایران و افغانستان، وجود نداشت.

۲-  سد و دهانه‌ی آب‌گیر مجهز به تجهیزات کنترل ورودی در رودخانه‌های شیردل، گلمیر، چوچه‌گلمیر وجود نداشت.

۳-  سیل‌بند دو طرفه‌ی مهندسی با عرض مناسب، بعد از سدکهک بر شاخه‌ی سیستان تا زهک، جزینک، سدسیستان، نُهرآب و سپس در دوشاخه‌ای لورگباغ و افضل‌آباد وجود نداشت.

ادامه مطلب

عباس نورزائی 

نزدیک به یک ماه است که دستگاه‌های عضو ستاد بحران و کمیته‌های مربوطه در شهرستان‌های پنج‌گانه‌ی سیستان و همین‌طور مدیریت بحران استان، لحظات شبانه‌روزی خود را وقف پایش وضعیت بارندگی‌ها و سیلاب‌های متوالی در نقاط مختلف منطقه نموده‌اند.

با شنیدن هر خبری از بارش، خسارت و نارسایی، در فضای مجازی موجی از تهاجم به این خادمین مردم، منتشر می‌شود و گاه بعضی از افراد مغرض و یا مسئله‌دار، به فحاشی و هتاکی می‌پردازند، انگار که اینان دشمنان منطقه هستند و پست‌های مدیریتی استان و منطقه را غصب کرده و عملیات ضدمردمی انجام می‌دهند.

چهار سیلاب در سیستان، هدایت شد و هم اکنون پنجمین سیلاب که استمرار بیشتری داشته، در جریان است و خبرهای وحشتناکی از ورود ششمین سیلاب به‌گوش می‌رسد. بارندگی به‌یک‌باره و شدید و آب‌گرفتگی شهرها، هر لحظه از زندگی مدیران و یا دست‌اندرکاران در این شرایط، مشحون از اضطراب است و گاه ساعت‌ها و تا پاسی از شب، مجبورند در جلسات و یا اطراف رودخانه‌ها و عرصه‌های دریاچه، مناطق روستایی و محلات مختلف شهری حضور فعال داشته باشند و خستگی مفرطی از نظر جسمی و روحی را تحمل کنند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

در حالی‌که مردم سیستان زیر خروارها ریزگرد، دست و پا می‌زدند، دولت و مشخصاً خانم ابتکار با مشاوره‌های نادرستی که داده شد، اعتبارات گزافی را صرف ایجاد «طرح هامون کوچک» کردند و بدین‌منطور قریب به ۳۰۰۰ هکتار از عرصه‌ی هامون در اطراف کوه‌خواجه را با احداث یک دایک(سیل‌بند یا گوره)، محصور نموده و با اختصاص مقادیر زیادی از آب‌های اندکی که در چاه‌نیمه‌ها در اختیار داشتیم، آن را آب‌گیری و هر از چندی در اوج عُزلت مردم، فیلم‌هایی از آبادانی هامون و جازدن اشک‌زارها به عنوان نی‌زار، همه چیز را گل و بلبل جلوه می‌دادند و البته بدیهی است که از این اقدام در مکتوبات داخلی سازمان متبوع، به عنوان پایلوت پژوهشی روی هامون خشک، یاد می‌کردند و هم‌چنین بدیهی است که در هر نقطه از دریاچه‌ی هامون، آب حضور داشته‌باشد، موجب سرسبزی و نشاط‌انگیزی می‌باشد.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

دشت سیستان، سرزمینی آبرفتی است که در اصطلاح زمین شناسی اش، در چاله ای معروف به «کاسه ی سیستان» متولد شده است.

دشتی که از سه طرف به وسیله‌ی دریاچه های هامون احاطه شده و از طرف چهارم در معرض جریان هیرمند و انشعاباتی از آن است که تو گویی چون رگ ها و مویرگ های  بدن یک انسان در نقطه نقطه‌ی آن جریان دارد.

با خشکسالی اش، بیست سال است ممارست کردیم و حالا سیلاب های اخیر و بارندگی‌های دیروز و دیشب و امروز و این مقطع از سال را هم تمرین کرده و می کنیم.

اما معضلی دیگر همواره با دشت سیستان، همدم بوده است و آن «زهاب» می باشد.

زهاب، اصطلاحاً به آبی گفته می شود که بستر خاک را اشباع می کند و گاه با استفاده از لوله های مویینه ی خاک، خود را به سطح می رساند، تبخیر می شود و نمک خود را بر سطح خاک باقی می گذارد و پدیده‌ای به نام «شوره زار» را خلق می کند، با این توصیف، «زهاب» و «شوره زار» از یک خانواده هستند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

 

دوستانی با هم برای تفریح به کنار ساحلی رفته بودند، مشغول خوردن بودند، متوجه شدند که یک خیک روغن حیوانی وسط سیلاب است و امواج، آن را بالا و پائین می‌برد. برای تصرف آن بین دوستان رقابت افتاد و یکی از آنها خود را زودتر به آب زد و شناکنان خود را به خیک روغن رساند. دوستانش دیدند او هم با خیک مرتب به زیر آب می‌رود و بیرون می‌آید و در حال غرق شدن است. گفتند رهایش کن داری غرق می‌شوی !! گفت: «این خوک است، خیک نیست. من رهایش کرده‌ام ولی او مرا رها نمی‌کند!»

قصه‌ی واردات گوسفندان رومانیایی با کشتی به استان ما و کشتار آنها در کشتارگاه‌های استان که ابتدای سال نو صورت گرفت، دقیقاً به همین قصه شبیه است. واردکننده که خود از متبحرین کسب حداکثر سود با لطائف‌الحیل در این فعالیت محسوب می‌شود، طوری برنامه‌ریزی کرد و منطبق با نقشه‌ی راه سودطلبی خود، همه‌ی امکانات دولت و اعتبار اداری و شخصیتی مقامات استانی و ملی و بخش خصوصی را به خدمت گرفت که حداکثر سود را به جیب بزند.

خیلی ساده و بدون داوری، بخشی از این فرآیند را تشریح می‌کنیم:

 

 

 

ادامه مطلب

به قلم: عباس نورزائی

مقدمه:

دشت سیستان در منتهیالیه شرقی و جنوب شرقی کشور به دلیل موقعیت منحصر به فرد در جغرافیای ی و امنیتی کشور، همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و به همین دلیل در تعبیر بزرگان نظام به «تنگه‌ی احد» معروف بوده و همواره در ت‌گذاری کلان نظام و در نگاه دولت‌مردان، بر برنامه‌ریزی صحیح و اصولی برای پایداری این منطقه، مؤکداً تکیه شده است.

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در سفر خود به این منطقه در سال 1382 و با توجه به حجم ویرانی‌ها در اثر خشک‌سالی و نیز متکی بودن بیش از 70 درصد اقتصاد منطقه به کشاورزی و دامپروری، دستور تهیه‌ی برنامه‌ی‌ توسعه‌ی کشاورزی دشت سیستان را رسماً صادر فرمودند.

پس از وقوع شرایط جدید . 

 

ادامه مطلب

عباس نورزائی

با پیام امام خمینی(ره)، در سال ۱۳۵۸ نهاد مقدسی با نام «جهادسازندگی» هم‌زمان با سراسر کشور، در استان سیستان و بلوچستان هم شکل گرفت.

این نهاد طی تقریباً یک دهه از بنیادخود، هنوز فاقد سیستم‌های اداری معمول و کنترل‌های رایج دستگاه‌های نظارتی بود، اما به‌رغم نبود آن و حجم وسیع و مقادیر کلان اعتبارات، به‌دلیل ویژگی‌های ذاتی و شخصیتی جهادگران، هیچگونه گزارشی مبنی بر وجود فساد در این نهاد عظیم، طی آن محدوده‌ی زمانی وجود ندارد.

در دهه‌ی دوم انقلاب، تعدادی از واحد‌های سنتی اداری چون سازمان دامپروری، شیلات، منابع طبیعی و عمران روستایی به آن پیوستند و اولین تجربه‌ی ادغام دو فرهنگ سازمانی متفاوت در این سازمان اتفاق افتاد.

در اولین مورد از فساد، مدیرکل وقت منابع طبیعی استان سیستان و بلوچستان و تعدادی از مسئولین اداره‌ی یک شهرستان، بازداشت شدند و پرونده‌ی آنان مورد رسیدگی قضایی قرار گرفت.

جهادسازندگی که خود به اندازه‌ی یک دولت، وظایف پیش رو داشت و حجم وسیعی از اعتبارات را در روستاها هزینه می‌کرد، قاعدتاً باید در معرض فساد بیشتری هم قرار می‌گرفت، اما در دو دهه از عمر گرانمایه‌ی خود، فاقد پرونده‌ی فساد بوده و نشان داده است که جهادگران جهادسازندگی، پاک‌دست‌ترین کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند.

ادامه مطلب

عباس نورزائی

«قرمزدانه»، ه‌ی کوچک، بیضی شکل و به اندازه‌ی عدس یا نخود شبیه به «کفش‌دوزک» است که از بدن آن ماده‌‌ای رنگی به همین نام استخراج می‌‌شود. این ه در لاتین، «cochineal» نامیده می‌شود. گونه‌ای از این ه که از شیره‌ی گیاهان به‌ ویژه برخی انواع کاکتوس تغذیه می‌کند، بومی مناطق گرمسیری آمریکای جنوبی و مرکزی و کشور مکزیک است. بدن این ه ماده‌ای به نام «اسیدکارمینیک» دارد که وسیله‌ی دفاعی آن در برابر دیگر ات است.

قرمزدانه‌‌ها را در زمان تخم‌ریزی از روی گیاهان جمع‌‌آوری می‌کنند و با جوشاندن، آن‌ها را می‌کشند سپس خشک می‌کنند. حدود ۱۷ تا ۲۴ درصد اسیدکارمینیک در وزن خشک ه و تخم‌‌های آن وجود دارد که با استخراج و امتزاج آن با املاح آلومینیوم و کلسیم، رنگدانه‌ی سرخ‌رنگ «کارمین» یا «قرمزدانه» به ‌دست می‌‌آید که در رنگ‌‌های خوراکی، رنگ‌رزی و لوازم آرایشی کاربرد دارد. نوع ماده‌ی این ه بال ندارد اما نر این ه، بال‌دار است. قرمزدانه انواع گوناگون دارد مانند «قرمزدانه‌ی مکزیکی»، «قرمزدانه‌ی مدیترانه‌ای»، «قرمزدانه‌ی آرارات»، «قرمزدانه‌ی هندی» یا لاک و «قرمزدانه‌ی لهستانی»

قرمزدانه، بهترین ماده‌ی رنگ‌زای حیوانی است که به تنهایی یا با ترکیب با رنگ‌‌های گیاهی، انواع سایه روشن‌‌های رنگی را به ویژه برای قالی‌بافی، از آن به دست می‌آورند. رنگ لاکی معروف در فرش ایران از این جمله است. بشر از آغاز تاریخ با این ه و موارد استفاده از آن آشنا بوده است و رنگ قرمز و خود واژه‌ی قرمز از این ه گرفته شده است. در ایران بیش از دو هزار سال از این رنگ استفاده می‌‌کرده‌‌اند. همان‌طور که اشاره شد قرمزدانه منطقه‌ای به نام  گوسیل در مکزیک بسیار معروف است که در اوایل قرن نوزدهم اسپانیایی‌‌ها آن را در مکزیک پرورش می‌دادند و به نقاط دیگر صادر می‌‌کردند.

 

ادامه مطلب

عباس نورزائی

قلک دلش که می‌شکند پر از اشک‌های کودکانه است، پر از قیمت کیف‌هایی که نخریده، عروسک‌هایی که نداشته و تنقلات بچه‌گانه‌ای که نخورده، نخواستن را بلد شده است. یاد گرفته که باید بزرگ فکر کند، از ابتدا نداری را بخش کرده است.

زیر پوست اجتماع پر است از ویروس فقر که خوره‌وار پیش می‌راند، اینجا پر از قلب‌هایی است که فقط طعم حسرت را چشیده‌اند، خروار خروار نداری را قاب کرده‌اند و بر دیوار خانه کوبیده‌اند، نه گردی می‌توان از سقف فروریخته‌ی خانه رُفت و نه امیدی برای نوکردن جامه هست.

گریستن را نوعی سیستم فرازبان می‌دانند که آگاهانه یا ناخود‌آگاه در حمایت از کلام بروز می‌کند. در ابتدایی‌ترین سطح، انسان در نتیجه‌ی واکنش‌های فیزیکی، شروع به گریستن می‌کند. آسیب‌‌های شدید هم به سرعت باعث جاری شدن اشک دیدگان می‌شود.

پدری که در تعارض هجرت از سرزمینی است که به آن افتخار می‌کرده است و تکاپوی تکه‌نانی که برای سیرکردن شکم کودکانش به دست آورد و نیم نگاهی به تحقیری که در مهاجرت، تجربه کرده است.

مادری که همواره طی سالیان متمادی، خواسته‌های فرزندان را به دلیل نداری، با فرافکنی و وعده‌های دور پاسخ داده و تحقق این وعده‌ها را فقط با خدایش نجوا کرده است.

کودکی رنجور که پای تلویزیون، رژه‌ی اشرافی‌گری مدیران و فرزندان و اعوان و انصار آنان را در جامعه، مداوماً به نظاره نشسته است.

ادامه مطلب

به قلم: عباس نورزائی

سیستان و بلوچستان، به‌رغم آن‌که همواره از بدو پیروزی انقلاب در کانون هدف‌گذاری‌های توسعه قرار داشته، طی سال‌های بعد از انقلاب تا به امروز، آخرین رتبه در توسعه‌یافتگی(رتبه‌ی سی‌ویکم) بین استان‌های مختلف کشور را یدک می‌شود.

معاون امنیتی انتظامی استانداری سیستان و بلوچستان، در اظهار نظری متهورانه و نزدیک به واقعیت، نرخ بیکاری استان را نه براساس آمارهای رسمی اعلام شده، بلکه با توجه به شرایط موجود، حدود 40 درصد اعلام کرده است، این در حالی است که این استان، 3 درصد جمعیت کشور را دارا است و 35 درصد جمعیت آن را افراد زیر 16 سال تشکیل می‌دهند و به دیگر معنا، جوانترین استان کشور به حساب می‌آید. بنابراین استان سیستان و بلوچستان، بی‌کارترین استان‌های کشور است و این بیکاری در حاشیه‌ی شهرها بیشتر مشاهده می‌شود.

عدم توجه به بهره‌برداری درست از معادن، عدم ایجاد صنایع و بهره‌گیری اندک و غیرکارآ از ظرفیت مرز، برای ایجاد اشتغال و اجرای طرح‌هایی برای انسداد مرزها و وقوع خشکسالی مزمن در منطقه‌ی سیستان، از علل عمده‌ی این پدیده می‌باشد.

 

 

 

 

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

جزوه سرای تمدن Robert هدیه تبلیغاتی گیفتو انتشارات کتاب فروشگاه ابزار تراش صمدی تجهیزات فروشگاهی قرآن مرد خدمات مجالس غزال 09126119521 Erin